دست نوشته های من
نوشته های دختری از جنس بلور
خانـ ه ♥ لینـ ک ♥ ایمیـ لـ ♥ پروفایـ لـ ♥ طـراح
ببخشید نظراتتون خیلی زیاده وقت نمیکنم جواب بدم فقط تایید میکنم بازم شرمنده ام قربان شما
دلـــتنگی یــعنی... بـــری روی شــمارش یــه عـــالمه مــکث کــنی آخـــرش عمدا یــه اس ام اس با یــه مضمون دیگه بـــفرستی کـه انــگار به اون نمـــیفرستادی بـعـدشم بگی شــرمنده اشـتباه شــد تا فقط اس ام اس"خــواهش میکنم"شو ببینی...
کافه چی! حرف هایم.... دلخوری هایم.... دلتنگی هایم.... و تمام اشک های من بماند برای بعد.
دیوونگی یعنی :
سلام دوستای خوبم حالتون خوبه؟
امروز تولد رضاست
دیروزم دیدمش هم خوشحالم هم ناراحت
خوشحال از اینکه دیدمش به طور اتفاقی
و ناراحت از اینکه....
امیدوارم به تمام آرزوهاش برسه و موفق باشه
خدایا پشت و پناهش باش به تو میسپارمش ...
سیم کارتمو واسه همیشه خاموش کردم
خاموش که چه عرض کنم
شکستم
اعصابم شده زیر صفر
حالم اصلا خوب نیس
ابجی یاسی دلم واست تنگ میشه
رضا باهام قهر کرده اصلا جواب نمیده
منم گفتم نه دوست پسر دارم نه چیزی چرا الکی روشن بمونه [خطم]
از داره دنیا یه دونه رضا بود که قربون خدا برم اونم باهام قهر کرد
خلاصه که دلم واسه ابجی های گلم که شمارمو داشتن و بهم ارامش میدادن تنگ میشه
برام دعا کنید کارم شده [گریه ]
دعا کنید برگرده و گرنه من ذره ذره آب میشم
تا بهم اس نزنه این وبلاگو آپ نمیکنم [مطلب نمیزارم]
نـــــه نـــــام . . .!!
نـــــه چــــــــهره . . .!!
نـــــه اثر انگـــــشت . . .!!
آدم ها را از طرز ” آه ” کشیدن شان بشناسید...
ﺑــﺎﯾـﺪ ﺑــﺮﺍﯼ ﺯﻣـﺴـﺘـﺎﻥ ﮐـُﺘــﯽ ﮔـــﺮﻡ ﺑــــﺨــﺮﻡ
ﺑــﺎ ﺟــﯿــﺐ ﻫــﺎﯾــﯽ ﺑــﺮﺍﯼ ﺩﺳــﺖ ﻫــﺎﯾــﻢ ،
ﺗـنـهــاﯼ ﺗــﻨــﻬــﺎ ....
ﺯﻭﺩ ﯾــﺦ ﻣـﯽ ﺯﻧــﻨـﺪ .
هـــــــی لعنتـــــــــی...
خیـــال کردی بــه همــــراه دیگـــری ازکنـــارم میگـــذری...
دنیـــا بــه آخــــرمیـرســـــد؟!؟!؟
نــــــه!!!
دنیـــایــــت مـــن بـودم کـه بـه آخـــــررسیــــــدم!
اکـنـــون تــــو "هیــــــچی" نیستـــــی!!!
دارمــــ میرمــــ ..
خداحــــافظ. ...
سفــــر با مــــن..
دعــــا با تــــو...
هــــعی...
گفتم غم تو دارم..
چیزی نگفت و بگذشت...
حافظ خوشا به حالت..
یارم گذشت و یارت...
گفتا غمت سرآید..
مرد هم قلـــ♥ــب دارد....
فقط صدایش...
یواش تر از صدای قلب یک زن است....
مرد هم در خلوتش برای عشق گریه میکند....
من ســـــرم درد می کند
برای دعـــــواهایی که با هم نکردیم
نامهربان... !
چقدر مــــــهربان رفتی.
کوچکترین میز تک نفره ی کافه ات را نشانم بده...
بد جوری جای خالی اش عذاب آور شده...
چه مهمانان بی دردسری هستند مردگان
نه به دستی ظرفی را چرک می کنند
نه به حرفی دلی را آلوده
تنها به شمعی قانعند
و اندکی سکوت…
دلتنگ که میشوی…
دیگر انتظار معنایی ندارد…
یک نگاه کمی نامهربان!
یک واژه کمی دور از انتظار!
یک لحظه فاصله!
میشکند دیوار فولادی بغضت را…
نبار باران...
عاشقانه اش نکن...
بغضم را نترکان...
خاطرات را زنده نکن...
من و او دیگر کنار هم نیستیم...
او زیر چتر دیگری و من خیس خاطراتم...
فراموش شده ام
دیگر به باران امیدی نیست !
باید نماز بخوانم ،
سنگ ببارد ..
کاش می شد
از خاطره ها جدا شد
آن وقت دیگر
چیزی آزارت نمی دهد
مثلا ماه
او را به یادت نمی آورد
و گل سرخ
هدیه ای عاشقانه نیست
و ساحل هم
جایی ست صرفا برای قدم زدن
نه گریستن ....
تنها به من بگو با او چگونه میگذرد که با من نمیگذشت؟؟؟
بعد از مدت ها ...
یک پیام به دستم رسید...
زیر بارون...
زیر آسمان این شهر
دوستت دارم!!!
متعجب و دست و پا گم کرده با سرعت نوشتم : ( من بیشتر )
یک پیام دیگر رسید :
ببخشید اشتباه شد ...
عکسشو تو گوشیت هی نیگاه کنی ، واسه بار هزارم ...
انگار تا حالا ندیدیش ...!
بوسش کنی محکم مث دیوونه ها !!
بگی خوب آخه دلم همش یه ذره میشه برات ...
بغض کنی و اشکات بریزه ...
شمارشو با ذوق بگیری شاید اینبار جوابتو داد ....
شاید با مهربونی بگه جونم ...
شاید ..شاید ..شاید ...
همین شاید گفتنات...
بازم همین صدای مسخره تو گوشت میپیچه :
مشترک مورد نظر پاسخگو نمی باشد،
لطفاً مجدداً بمیرید...!
مــاه ٍ مـــن "
دنیــامو فــدای ٍ لحــظه ای میکنـــم که :
وقتـــی ٍ که شــب کارت طـول میکشـــه ...
در حــالیکــه از خستــگی جـون نداری ..
.
بیــای تو اتـاقت ببیــنی
ای جــان عشقــت رو تخــتت چقـد معصــومانه خوابیـــده ..
.
اونجــاس که خستــگی دیگــه معنـــی نداره واســت ,
دمـه در وامیستـــی و سرت ُ میچسبــونی به چــار چــوب و فقــط نیگــاش میکنـــی ... .
راست میـگن ؛
یــه مـَــرد گـــریـه نمیـکنـه..
اگـه حــالـش “بـــد بــاشـه
سیــگار میــکشه
!ولـــی
،وای به روزی کـه یــه مــَــرد..
بـــا “گــریــه”،
سیـــگـار بـــکشـه !
سنــگین کام مــی گیــری مـــرد…!!!
در ایـــن ســرمای خیــابان…
بـه یاد کدام عشـــق…
خاطـــرات را دود مــی کنــــی…؟!
از باران! نه نگویید با ترانه!میسرایم این ترانه جور دیگر:
باز باران بی ترانه/دانه دانه/می خورد بر بام خانه
یادم اید روز باران/پا به پای بغض سنگین/
تلخ و غمگین/
دل شکسته/
اشک ریزان
عاشقی سرخورده بودم/میدریدم قلب خود را/
دور میگشتی تو از من
با دو چشم خیس و گریان/می شنیدم از دل خود/
این نوای کودکانه
پر بهانه/زود برگردی به خانه/
یادت اید؟؟ هستی من!
ان دل تو جار می زد/این ترانه/باز باران باز می گردم به خانه…
غلط کرده باران
حالا که مرا به تو بد عادت کرده
بی تو می بارد
روز و شب
بی خستگی
وقتی خودت نیستی،
باران هست
حـالـت بـدون مـن چـطور اسـت؟
آرام تـری...شـاد تـری...؟؟!!
دغـدغـهـ هـایـت کـمـتـر شـده؟؟!!
مـن حـالـم خـوب اسـت امـا تـو بـاور نـکـن
مـن دل نـگـرانـم وبـی تـاب
وفـقـط یـک سـوال از درونـم مـرا بـهـ دار مـی کـشـد
وآن ایـن اسـت:
چـرا ایـنـقـدر راحـت گـذاشـتـی رفـتـی؟؟!!
هــِـی روزگــار
مَن بـه دَرَکــ
خــودَت خــَـســتــه نــَـشـُـدی
از دیــدَن تــَصـویــرِ تــِکـراریــه دَرد کــِـشـیـدنِ مــَـن...
به سلامتی ۳ یار :
غــــــــــــــــــم
فَــــــــــــــــندک
ســــــــــــــــــیگار …
سخته ..
فراموش کردن کسی
که با او
همه چیز و همه کس را فراموش میکردم...
طراح : صـ♥ـدفــ |